زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

ابوفکیهه ازدی





ابوفکیهه(اَفلَح
[۱] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۰.
[۲] اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۶۴.
( یسار،
[۳] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۰.
[۴] الروض الانف، ج۳، ص۳۹۲.
نبت)
[۵] قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۱۱۷.
اَزدی یمنی)
[۶] الروض الانف، ج۳، ص۳۹۲.
یکی از مسلمانان صدر اسلام می‌باشد.


۱ - شناخت اجمالی



وی از اهالی عین التمر (شهری نزدیک انبار و در غرب کوفه ) و از موالی بنی عبدالدّار
[۷] الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۲.
و برده صفوان بن امیه
[۸] البدایة و النهایه، ج۳، ص۸۴.
بود. وی مسیحی
[۹] شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ۶، ص ۵۹۵
و به قولی یهودی
[۱۰] روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۴، ص۳۴۴.
و عجمی بود
[۱۱] علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی، ج۱، ص۴۲۲.
که در مکّه به آهنگری و شمشیرسازی اشتغال داشت.
[۱۲] شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ۶، ص ۵۹۵
ابوفکیهه هم زمان با بلال اسلام آورد و از نخستین مسلمانان به شمار می‌رفت.
[۱۳] انساب الاشراف،ج۱، ص۲۲۰ .
[۱۴] اسدالغابة،ج۱، ص ۲۶۴.


۲ - شکنجه دیدن



مسلمانی او خشم صاحبش، صفوان بن امیه و بنی عبدالدار را برانگیخت و در پی آن، همانند دیگر مسلمانان، تحت آزار و شکنجه قرار گرفت; امّا او همچنان بر عقیده خود پایدار ماند. شگنجه گر او امیة بن خلف بود. او بتی را در برابرش گرفت و گفت: آیا این خدای تو نیست؟ ابوفکیهه پاسخ داد: خدای من کسی است که من، تو و این بت را آفریده است. امیه با شنیدن این سخن، سخت برآشفت و گلوی ابوفکیهه را فشرد. در این هنگام اُبیّ بن خلف به برادرش امیه گفت: بر آزارش بیفزا تا محمّد با جادوی خود او را خلاص کند.
[۱۵] انساب الاشراف،ج۱، ص۲۲۰ .
[۱۶] اسدالغابة،ج۱، ص ۲۶۴.
وی پس از مدت‌ها شکنجه و آزار، به دست ابوبکر خریداری و آزاد شد; امّا آزارش همچنان ادامه یافت تا در هجرت دوم مسلمانان به حبشه ، با آنان همراه شد.
[۱۷] الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۲.


۳ - ابوفکیهه در شأن نزول



برخی مفسران، نام ابوفکیهه را در ذیل ۴ آیه قرآنی آورده اند:

۳.۱ - آیه ۱۰۳ سوره نحل


۱. «و لَقَد نَعلَمُ اَنَّهُم یَقولونَ اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلحدونَ اِلَیهِ اَعجَمیّ و هـذا لِسانٌ عَرَبیٌّ مُبین» و ما می‌دانیم که آنان می‌گویند: جز این نیست که بشری به او می‌آموزد. زبانِ آن کس که این نسبت را به او می‌دهند، گنگ و نارسا است; در حالی که این قرآن به زبان عربیِ روشن است.» طبق برخی اقوال، منظور از اعجمی، ابوفکیهه است. قریش بر این عقیده بود که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) از علوم وی بهره برده است;
[۱۹] علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی، ج۱، ص۴۲۲.
افزون بر پاسخ صریح قرآن ابوفکیهه نیز پندار آنان را باطل شمرده، گفت: این پیامبر است که اسلام را به ما می‌آموزد.
[۲۰] روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۴، ص۳۴۴.


۳.۲ - آیه ۴ سوره فرقان


۲. «وقالَ الَّذینَ کَفَروا اِن هـذا اِلاّ اِفکٌ افتَرهُ واَعانَهُ عَلَیهِ قَومٌ ءاخَرُونَ فَقَد جاءو ظُـلمـًا وزورا» و کسانی که کافر شدند، گفتند: این (قرآن) جز دروغی که (محمد) بافته نیست و گروهی دیگر او را بر (ایِ انجام) آن یاری کرده اند. به راستی که ستم و دروغی ناروا آورده اند.» آلوسی در روایتی آورده است که قریش بر این باور بود که ابوفکیهه، عدّاس و حبر که همگی اهل کتاب بودند، به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آوردن و ساختن قرآن یاری رسانده، تاریخ امّت‌های پیشین را به وی آموخته اند; سپس حضرت با عبارت‌های خود (آموزه‌های آنان را) نقل کرده است. آیه پیشین، آن را ستم و دروغی ناروا شمرد.
[۲۲] روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۸، ص۳۴۴.


۳.۳ - آیه ۱۱۰سوره نحل


۳. نقل است که گروهی از تازه مسلمانان ، از جمله ابوفکیهه گاه بر اثر شکنجه‌های فراوان، بی هوش شده، بی اختیار سخنان کفرآمیز می‌گفتند;
[۲۳] الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۷۱.
ازاین رو درباره آنان فرو فرستاده شد: «ثُمَّ اِنَّ رَبَّکَ لِلَّذینَ هاجَروا مِن بَعدِ ما فُتِنوا ثُمَّ جـهَدوا و صَبَروا اِنَّ رَبَّکَ مِن بَعدِها لَغَفورٌ رَحیم» امّا پروردگار تو نسبت به کسانی که پس از فریب خوردن (به ایمان بازگشتند) و هجرت و جهاد و پایداری کردند، آمرزنده و مهربان است».

۳.۴ - آیات۵۲-۵۴سوره انعام


۴. ابن اسحاق را درباره جمعی از مسلمانان مستمند از جمله ابوفکیهه می‌داند که گرد پیامبر می‌نشستند و بزرگان قریش، هم نشینی چنین افرادی را با حضرت استهزا می‌کردند. خداوند در نکوهش قریش و بزرگ داشت مسلمانان، چنین فرمود: «و لاتَطرُدِ الَّذینَ یَدعونَ رَبَّهُم بِالغَدوةِ و العَشیِّ... = و کسانی را که صبح و شام پروردگارشان را می‌خوانند و جز به ذات (پاک) او نظری ندارند، از خود دور مکن. نه چیزی از حساب آن‌ها بر تو است و نه چیزی از حساب تو بر آنان تا ایشان را برانی و از ستم کاران باشی و این چنین بعضی از آنان را با بعض دیگر (توانگران را با فقیران ) آزمودیم تا بگویند: آیا اینان هستند که خداوند از میان ما (برگزیده و) بر آن‌ها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده) است؟ آیا خداوند، شاکران را بهتر نمی‌شناسد؟ هر گاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، به آنان بگو: سلام بر شما! پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده است. هرکس از شما کار بدی از روی نادانی انجام دهد; سپس توبه و اصلاح (و جبران) کند، (مشمول رحمت خدا می‌شود؛ چرا که) او آمرزنده مهربان است».

۴ - فهرست منابع



(۱) اسدالغابة فی معرفة الصحابه.
(۲) انساب الاشراف.
(۳) البدایة و النهایه.
(۴) علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی.
(۵) قرطبی، الجامع لاحکام القرآن.
(۶) الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور.
(۷) روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم.
(۸) الروض الانف.
(۹) الطبقات الکبری.
(۱۰) شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن.

۵ - پانویس


 
۱. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۰.
۲. اسدالغابة فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۶۴.
۳. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۲۰.
۴. الروض الانف، ج۳، ص۳۹۲.
۵. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۱۱۷.
۶. الروض الانف، ج۳، ص۳۹۲.
۷. الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۲.
۸. البدایة و النهایه، ج۳، ص۸۴.
۹. شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ۶، ص ۵۹۵
۱۰. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۴، ص۳۴۴.
۱۱. علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی، ج۱، ص۴۲۲.
۱۲. شیخ طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج ۶، ص ۵۹۵
۱۳. انساب الاشراف،ج۱، ص۲۲۰ .
۱۴. اسدالغابة،ج۱، ص ۲۶۴.
۱۵. انساب الاشراف،ج۱، ص۲۲۰ .
۱۶. اسدالغابة،ج۱، ص ۲۶۴.
۱۷. الطبقات الکبری، ج۴، ص۹۲.
۱۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۳.    
۱۹. علی بن ابراهیم قمی،تفسیر القمی، ج۱، ص۴۲۲.
۲۰. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۴، ص۳۴۴.
۲۱. فرقان/سوره۲۵، آیه۴.    
۲۲. روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱۸، ص۳۴۴.
۲۳. الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۵، ص۱۷۱.
۲۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۱۰.    
۲۵. انعام/سوره۶، آیه۵۲.    
۲۶. انعام/سوره۶، آیه۵۳.    
۲۷. انعام/سوره۶، آیه۵۴.    


۶ - منبع


دانشنامه موضوعی قرآن    


رده‌های این صفحه : اصحاب پیامبر | تاریخ اسلام | رجال | صحابه




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.